ضرورت مهندسی فرهنگی ....
فرهنگ موضوع اساسی که شاکله اصلی یک کشور است و نیازمند بررسی و نگهداری و بروزرسانی است ....
شاید در این زمینه بنده و خیلی از عموم جامعه متخصص نباشند اما بنده به سیره امام و رهبرم که این روزها بر روی تخت بیمارستان است و از همین جا برای سلامتی ایشان دعا میکنم(بنده دیپلمات نیستم اما انقلابی ام )) ، بنده هم به واسطه همین درد انقلاب داشتن دغدغه فرهنگ دارم اما چه فرهگی .... فرهنگی که این روزها هنجارها و ناهنجارهای آن به خوبی معلوم نیست و دامنه آن از دنیای ارتباطات دیجیتال تا صنایع دستی و گفتار روزمره مردم و .... گسترده است و نیازمند بررسی بسیار دقیق و دلسوزانه انقلابیون این کشور در زمینه های مختلف است .........
اما سوال اساسی که شاید خیلی ها را درگیر کرده است ، انتخاب روش مناسب مهندسی فرهنگی ایران است و شاید بررسی دقیق تر این موضوع که چه چیزی باعث شده ناهنجاری های فرهنگی ایران در طول تاریخ ایجاد شود ... اما مهترین مطلب در این زمینه وجود افراط و تفریط در هر دو طیف فرهنگی در ایران است که اعتدال فاصله گرفته اند و خط اصیل انقلاب و اسلام را فراموش کرده اند و نکته نظرات افراد در مناسب گوناگون نیز بر این مسائل دامن میزند و اینکه آیا برخی از مسائل از نظر اسلام و شرع دین مشکل دارد و یا شریعت خود ساخته برخی از افراد افراطی در دین .....
اما پارامتر مهم این است که خیلی از افراد که در فرهنگ حرف میزنند خود ناقص مطالب خود هستند ..... نمونه بارز این موارد در فرهنگ رانندگی و یا فرهنگ آپارتمان نشینی و یا حتی فرهنگ مکالمات روزمره هستیم .....
امروز در یکی از سایت های اینترنتی تصاویری از حضور بانوان در ورزشگاه های فوتبال افغانستان را دیدم و نویسنده با حالتی ناامیدانه آرزوی حضور تماشاگران زن را در ورزشگاه های فوتبال ایران کرده بود و همه موارد منع حضور تماشاگران زن را به دین و افراد متدین وابسته دانسته بود اما حال یا شاید این فرد نویسنده هیچ وقت به ورزشگاه نرفته است و یا شاید فرهنگ حاکم بر ورزشگاه ها را جزئی از فرهنگ صحیح می خواند و این در حالی است که واقعا فرهنگ حاکم بر ورزشگاه های فوتبال بسیار نامناسب است و گاهی اوقات در ورزشگاه ها تنها باید گوش ها را گرفت .... اما ریشه همین مسائل چیست ...
قرار گرفتن بر دو راهی فرهنگ غربی و ایرانی و عدم قرار گرفتن دیدگاه های اسلامی در افق نگاه مسوولان ایران در طی صد سال گذشته باعث تغییر هنجارهای فرهنگی ایرانی و اسلامی شده است ....
فرهنگ ایرانی و فرهنگ اصیل اسلامی (نه فرهنگ ارائه شده از سوی کشور های مسلمان عرب زبان منطقه ) بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تضادهای فرهنگی زیادی بین این دو فرهنگ وجود نداشته است که این نیز ناشی از ذات یکتاپرست بودن ایرانیان بوده است ......
فرهنگی که در ایران باستان و ایران تا صد سال اخیر نیز حاکم بوده است گواه همین موارد است اما به یکباره با هجوم مستشاران خارجی و قرار گرفتن افراد غرب گرای بی فرهنگ در حکومت قاجاریان و پهلوی سبب به بیراهه رفتن فرهنگ ایرانی شده است ..... در دورانی که پادشاه این کشور به اسم ترقی و همانند یک کودک مقلد ،حکم به منع حجاب در ایران می دهد در حالی که فرهنگ متمدن ایرانی که در سنگواره های تخت جمشید هم مشاهده می شود نیز زنان را با حجاب نشان می دهد ......
در چنین شرایطی بسیاری از مسائل و مشکلات فرهنگی ایجاد می شود به گونه ای که با ایجاد یک طبقه اشرافی ، همسان بودن همه مردم به زیر سوال رفت و شهروندان درجه یک و دو ایجاد شد .... و با ایجاد فقر ... بسیاری از مسائل بزه در کشور ایجاد شد و بسیاری از مسائل دیگر ....
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب فرهنگی در تاریخ بیان شده است تا بتواند موتور محرک کشور را ارتقا دهد .... اما همین تغییرات تاریخی نیز با مشکلاتی همراه بوده است ....
تفاوت نوع دیدگاه که باعث شده است برخی از مسائل محلی برای تحلیل فرهنگی نداشته باشند ...
این روزها که دم از آزادی زده می شود اما آزادی از کدام دیدگاه ... از دیدگاه اسلامی یا دیدگاه غربی .... از دیدگاه اسلامی حجاب یکی از مسائل بنیادین جامعه و خانواده است و حال اینکه خانواده در غرب معنا و مفهومی ندارد و یک تفاوت دیدگاه عمده دیده می شود .... حال همین ناهنجاری با تعبیر بد ازسوی داخل سبب انحرافات بیشتر گردیده است .... چرا که معانی بی حجابی همزمان با اواسط دهه هفتاد و حکومت وزیر فرهنگ لندن نشین آغاز شد .. اما چرا دیدگاه مناسبی اعمال نشد .... چرا که سخت گیری های گروه های افراطی انقلاب باعث گسیل این جوانان به سمت این فرهنگ شده باشد ... شاید آن روزی که عده ای جانماز آب کش جلوی جوانان پسر با آستین کوتاه را در خیابان ها میگرفتند و بدترین نوع رفتاری را با آنها داشتند امروز باید پاسخگوی بسیاری از مسائل باشند .... جوانای که امروز پدران جامعه هستند و فرزندانی مخالف این دیدگاه ها پرورش میدهندچرا که در ذهنشون اسلام را همین عده افراطی تعبیر کرده اند ....
زمانی که عده ای از مردم با جوانان در اوایل دهه هفتاد به مانند یک انسان کافر نگاه کردند و حتی امر به معروف و نهی از منکر را به بدترین نوع اجرا کردند باید پاسخگو باشند .... افرادی که حتی شلوار جین را نماد کفر می دانستند .....
بنده شخصا به یاد دارم که در همین سالها در مساجد جلوی برخی از جوانان به دلیل همین نوع پوشش گرفته شد و عده ای نیز از خدا خواسته محیط های فرهنگی کشور را از مساجد به فرهنگ سراها بردند و رشته اسلامی میان فرهنگ و جوانان را قطع کردند ....
اما همین غفلت فرهنگی با تیز هوشی فرهنگی غرب و هدف گذاری در این زمینه همراه بوده است .... در جایی که جوانان به دنبال مسائل روز جهان بوده اندمسائل روز دنیا محلی از اعراب در میان بزرگان فرهنگی کشور نداشته است و همین امر سبب می شود که امروز در سینمای ایران تعداد افرادی که دغدغه انقلاب و اسلام را دارند معدود و انگشت شمار باشند و ستاره های این وادی بویی از مسائل اسلامی و ایرانی نداشته اند .... در روزگاری که موسیقی را عده ای حرام می دانستند .... غرب بر روی این زمینه سرمایه گذاری کرد و امروز با تغییر نگاه ملی به موسیقی شاهد عقب بودن دو دهه ای موسیقی انقلابی باشیم ... در روز هایی که در بسیاری از زمینه ها همانند نویسندگی فعالیتی رخ نمی داد قلم به دست های غربی فعال بودند ... در روزگاری که عده ای از بزرگان از تکنولوژی به دور بودند و به جنگ تکنولوژی میرفتند .... عده ای راه دسترسی مردم به تکنولوژی را هموار کردند و فرهنگ غلطش را هم جا انداختن ....
حال برای ساخت این فرهنگ نیازمند کسی هستیم که دردش درد انقلاب و اسلام و فرهنگ باشد چرا که امروزه مردم زیادی چشم به راه روش فرهنگی ایران هستند ....
در این زمینه حرف برای گفتن زیاد است که ان شاالله به زودی در تمامی زمینه های فرهنگی مباحثی را خواهم داشت
یا علی