شرط توسعه .... تخصص گرایی است .....

آیا ما می توانیم توسعه پیدا کنیم ...!!!!

روانشناسان معتقدند که افراد برای اینکه بتوانند در انجام امورات موفق شوند ، قبل از انجام آن کار باید آمادگی ذهنی و روانی برای انجام آن کار داشته باشند و شرط اول موفقیت پایدار را در ایجاد این آمادگی می دانند .
در شرایطی که فرد برای انجام کاری آمادگی ذهنی داشته باشد ، یعنی او بارها و بارها در ذهن خود مراحل مختلف انجام کار را مرور کرده است و توانسته است خود را در شرایط مختلف و چالش های موجود در آن به صورت ذهنی درگیر نماید.

برای توسعه نیاز به چه عناصر حیاتی هست ....!!؟؟؟؟
آیا این عناصر قابل دسترسی هستند ؟؟؟؟؟

آن چیزی که امروزه در کشور بیش از هر چیز نمود پیدا کرده است ، این است که ما آمادگی ذهنی برای هر نوع پیروزی در ذهن خود ایجاد کرده ایم اما در این میان ملت ما راهی اشتباه را در این زمینه در پیش گرفته است .... تخصص گرایی که عامل اصلی موفقیت است فراموش شده است .... ما تصور کرده ایم که هر انسان خوبی می تواند مدیر خوبی باشد و تنها با استناد به خوب بودن کارها و امورات را به افراد خوب سپردیم و نتیجه آن ایجاد یک سیستم معیوب و ناکارآمد و عریض و طویل هست ..... 

موفقیت جامعه امروز باید در گرو تخصص محوری باشد .... باید در همه چیز تخصص ایجاد کرد .. . روحیه کار هییتی و انقلابی تنها در شرایطی کارآمد است که بتواند همراه با تخصص باشد . 
به عنوان مثال در یکی از ادارات دولتی مدیری حضور دارد که تنها به واسطه سابقه کار و احتمالا روابط توانسته است مدیرکل شود ، در این شرایط او هیچ نظارت دقیقی نمی تواند بر زیردستان خود داشته باشد .... در این شرایط مجبور می شود که از مجموعه مشاوران درون و برون سازمانی برای راهبرد اداره استفاده کند .... لذا یک شبکه از مشاوران را ایجاد می کند که در بهترین شرایط می توانند بدون اغراق نظر دهند .... با این وضعیت همین مدیر کل برای بهتر شدن آمار و عملکرد خود با همکاری مشاورانش به جای ایجاد یک سیستم کنترل کیفی بر روی سیستم از یک سیستم کنترل کمی و آماری استفاده می کند ..... در نتیجه به دنبال عدد سازی و آمار سازی و خوب جلوه دادن خواهد رفت .... کارمندان این سیستم در بهترین حالت و با فرض اینکه کاملا متخصص باشند به واسطه یک مدیر کل غیر متخصص و ناکارامد دلسرد خواهند شد .... پس از مدتی معیار های سنجش خود را در پارامترهای کمی در می یابند که کاملا گویای زحمات و ارزش های آنان نیست ... لذا آنها نیز به دنبال این پارامترها می روند .... پس از دو تا سه سال یک سازمان بسیار موفق از نظر آماری پدید می آید که درواقع دارای روبنای بسیار مفیدی است و از کارایی های آن بسیار کاسته شده است و.... در این شرایط این مدیر غیر متخصص با همین آمار سازی ها به عنوان یک مدیر نمونه معرفی می شود و سپس مطرح می شود که این فرد قدرت مدیریت دارد چرا که در یک پست غیر تخصصی بسیار کارآمد بوده است ... لذا برای تشکر از زحمات او .. احتمالا این مدیر عیر متخصص پس از مدتی ارتقا گرفته و در یک سازمان تخصصی دیگر مدیر می شود تا آنجا را نیز در واقع نابود کند اما با کمک آمار آن سازمان را رشد دهد .... 
کارمندان سازمان اول که دچار رخوت و تنبلی و آمارسازی شده اند و به واسطه ناکارآمدی از اطلاعات روز جامانده اند و به روز رسانی نشده اند با مدیر جدیدی روبرو خواهند بود که به احتمال زیاد همانند مدیر قبلی خواهد بود و در این شرایط این کارمندان اصلا کار سختی ندارند ، چرا که به راحتی دوباره جریانات  آمار سازی را آغاز می کنند .... اگر مدیر جدید متخصص باشد و بفهمد که عمق فاجعه به چه میزان است .... اقدام به اصلاح می کند ... اما از آنجایی که در بخش دولتی اخراج پرسنل معنی ندارد و استخدام یک نفر به منزله آن است که سی سال تعهد تامین کار به فرد داده شده است ، حاضر به انجام امورات سخت نیست ... لذا فرد به شدت به سمت کم کاری و کم فروشی در کار خود می رود .... مدیر متخصص با مشاهده این شرایط به سمت برون سپاری وظایف و تعهدات به سمت بخش خصوصی خواهد رفت و بسیار از کارهای خود را که کارکنان خود توانایی انجام آن را دارند به یخش خصوصی می سپارند .... در این شرایط بخش خصوصی به صورت متخصص یا غیر متخصص وارد عمل خواهد شد اما نتیجه کار همچنان در اختیار سازمانی با کارمندان غیر متخصص یا متخصصینی با علم نم کشیده و قدیمی تقدیم می شود ؛ لذا با توجه به مشکلات مالی این بخش خصوصی هر روز از یک قسمت کار به منظور ایجاد توانایی رقابتی در خود کم خواهد کرد و یا دقت خود را در پایین ترین بخش خواهد آورد چرا که به جای استفاده از افراد با تجربه و سابقه دار و دارای توانایی علمی از افرادی کم تجربه و فاقد لیاقت استفاده می کند . 
پس از مدتی نتایج بخش خصوصی نیز غیر قابل اعتماد خواهد بود ....ولی نکته مهم این است که این اداره کل همچنان آمار سازی می کند و نمونه می شود و مدیر صادر می کند و در این میان چیزی که وجود ندارد کیفیت کار می باشد . ...

یک مدیر غیر متخصص و نادان و ناکارآمد اینچنین می تواند برای سالها یک بخش از یک سازمان عریض و طویل را از بین ببرد . 

ایران ، کانون امنیت منطقه

سلام 
بعد از مدت ها دوباره نوشتن رو شروع کردم 

تو این مدت اتفاقات زیادی رخ داده که خیلی هاش جای بحث و گفت و گو داشته 
اما این بحث ها در فضای دیگری با دوستان دیگری انجام شده 

اما این روزها بعد از اتفاقات کشمیر ، کودتا در ترکیه ، گروگان گیری در ارمنستان ، بمب گذاری های متعدد در عراق ، حوادث تروریستی در عربستان و فرانسه و ...... باید یک کمی فکر کرد که چرا تا کنون این اتفاقات در ایران رخ نداده است .

به راستی در حالی که ایران در کانون التهابات دنیا قرار گرفته و تمامی کشورهای اطراف ما درگیر جنگ و حرکات تروریستی هستند ، ایران توانسته است در حالی که کانون حمله بسیاری از این گروه ها و کشورها بوده است مقاومت نماید . 
امروز پاکستان ، عراق ، افغانستان، یمن ،ترکیه ، سوریه ، ارمنستان ، آذربایجان (درگیری های منطقه قره باغ ) ،بحرین،عربستان درگیر حوادث تروریستی و جنگ های قومی و قبیله ای و جنگ های نیابتی هستند .
ایران امروز کانون امنیت خاورمیانه شده است و این ناشی از درایت و هوشیاری رهبر معظم انقلاب و نیروهای نظامی ایران است که سبب شده است هیچ گروه و یا کشوری قدرت مقابله با قدرت نرم و سخت ایران را داشته باشد . 
ایران این روزها همانند یک ریش سفید در منطقه سعی در توازن قدرت و ایجاد امنیت دارد و هر زمان نیز که لازم بوده است مشت های گره کرده و پنجه های پولادین خودش رو به دولت های مزدور نشون داده 

اما مهترین مطلب این هست که یه عده در داخل دارن تیشه به ریشه این شجره طیبه ای میزنن که تونسته در مقابل همه این اقدامات بایسته ...

تضعیف قدرت اقتصادی ، ایجاد روحیه نا امیدی مردم از انقلاب و دولت اسلامی ایران ، ترویج مبانی فساد و فحشا و از بین بردن روحیات انقلابی و اسلامی نسل جوان ، از بین بردن روحیه تلاشگری و ترویج تنبلی ، کمک به تضعیف پروژه های ازدیاد نسل ، کمک به از بین بردن وجهه انقلاب اسلامی در خارج از ایران ، گره زدن تمامی مشکلات کشور به روحیه مقابله با استکبار ، درگیر کردن مردم با مسایل و مشکلات اقتصادی و معیشتی و مسایلی مانند فیش های حقوقی برای دور کردن امت از مبانی فکری و اعتقادی انقلاب ، تضعیف نیروهای نظامی ایران ، کمک به نفوذ کشورهای بیگانه و سرویس های جاسوسی به عمق اماکن استراتژیک ایران ، رواج روحیات شعار گرایانه و پرهیز از عمل ، تضعیف جایگاه رهبری ، تضعیف جریانات اصیل فرهنگی و تقویت جریانات نفوذ فرهنگی در قالب های مختلف سینما ،تئاتر ، موسیقی ، کتاب ، صنایع دستی و .....
حضور شخصیت هایی با کمترین میزان همسویی با آرمان های انقلاب در پست های حساس ، بزک کردن دشمن در ایران ، تغییر ماهیت وچهره امام خمینی ، سبک شمردن نماز ، از دور خارج کردن مردم از دایره تاثیر گذاری در فرآیند های انقلابی و دسته بندی مردم در نقاط کشور و ایجاد حس شهروند درجه یک و دو در سطح کشور ، تضعیف کشاورزی و دامداری به منظور نیازمند کردن ایران ، از بین بردن منابع طبیعی ایران به دلایل مختلف ، بر زمین گذاشتن فرمایشات رهبری ، رواج شایعات و دروغ در فضاهای مجازی وحقیقی ،تخریب چهره نیروهای متعهد انقلاب ، بزرگ کردن مشکلات و کوچک نمایی دستاوردهای انقلاب اسلامی ، تضعیف صنایع و کارخانجات و ........

تمامی این اهداف به واسطه دشمن و ناشی از نظام بد اداری و سیاسی و اقتصادی و جهالت افراد و عناد برخی از افراد داخلی و استفاده از فضای ملتهب و مشکلات مردم داره پیگیری میشه و در هر زمینه ای نیازمند یک عمار هستیم برای اقدام ، برای روشنگری و برای اصلاح 

این انقلاب بعد از نزدیک به چهار دهه ، نیازمند حضور نیروهای انقلابی است ، افراد کت و شلوار اتو کشیده خارج درس خوانده ، که نه درد مردم را می دانند و نه درد انقلاب را می فهمند توانایی اداره این انقلاب را ندارند 
امروز بیش از هر زمانی نیازمند افرادی هستیم که دغدغه انقلاب داشته باشند ، افرادی که جانشان را در کف دست بگیرند و به جای اینکه تشنه قدرت باشند ، شیفته خدمت باشند .

این انقلاب از اول انقلاب هیچگاه به طور کامل دست انقلابیون نبوده است و در هر زمانی عده ای با کمک برخی نادان و برخی معاندین در مسند مدیریت نقاط کلیدی این انقلاب قرار گرفته اند که باعث جهت گیری جریانات نسبت به انقلاب شده است.

درایت رهبری و حضور مردم در پشت سر رهبری و عنایات خداوند و حضرت بقیه الله بوده است که این کشور تا کنون از گزند تیغ تیز دشمن گذر کرده است و امروز در تمامی کشورها و بلاد اسلامی ریشه دوانده است .

اما امروز سرعت این ریشه دواندن کند شده است و این نیازمند تغییر در رویکرد انقلاب و نظام است ،ایران نیازمند نیروی تازه نفسی است که همچون دوندگان دوی امدادی مسیر انقلاب را برای رسیدن به هدف اصلی انقلاب با سرعت بیشتری ادامه دهد . 
کشور با مدیران پیر و سالخورد و فاقد ریسک پذیری و روحیات حرکت جهادی نمی تواند اداره شود . هرچند که کشور با تغییر رویکرد و حضور فرزندان و آقا زاده های پولدار و یا بازیچه های دست بزرگان سیاسی هم پیشرفت نمی کند 

باید از باند و باند بازی خارج شد و به شجره طیبه انقلاب متصل شد و به ریسمان الهی چنگ زد و با توکل و اراده این مملکت را ساخت 
مملکتی که تا قرن ها هیچ دیوانه ای هم جرئت تعرض به مال و جان این مردم را نداشته باشد . 

ایران کانون امنیت منطقه است و این بهترین فرصت برای تاثیر گذاری بر روی جریانات فکری امت ها در تمامی کشورها است ، ایران در دوران طلایی خود نیازمند همت مدیران و درایت مردم برای صعود به قلل رفیع است 

شاید تمامی این جملات شعار باشد ، اما مهمترین نکته همین است که عده ای شعارها را عوض کرده اند و تا زمانی که شعارها اصلاح نشود نمی توان جریانات را اصلاح کرد 

چرا فلسطین مسئله اصلی دنیای اسلام است ......؟؟؟؟

چرا فلسطین مسئله اصلی دنیای اسلام است ......؟؟؟؟

به راستی چرا این سوال را باید پاسخ داد ؛ وقتی که فلسطین از ایران فاصله دارد و در بسیاری موارد با ایرانیان اختلاف دارند ؛ فلسطینی ها که حتی حاضر به بازی با تیم فوتبال ایران نبوده اند .....!!!

مسایل بسیاری در مورد فلسطین است که همواره عیب جویان و هزاران نفر از مردمی که تعقل و تفکر نمی کنند بیان می کنند ..... به راستی چه باید کرد ..... 
قرآن و دین اسلام همواره یهودیان را به عنوان بدترین دشمنان اسلام می داند .... لذا می توان گفت که تنها نقطه ای که در حال حاضر یک میدان جنگ علنی بین دنیای اسلام و یهودیت وجود دارد در کشور فلسطین است .....

حضرت علی (ع) می فرماید که اگر مرد آزاده ای از ناراحتی کنده شدن خلخال از پای زن مسلمان در یک سرزمینی بمرید جای هیچ گونه تعجب نیست ... حال آیا صدای فریادهای مظلومانه کودکان و مادران و آوارگان فلسطینی در غزه و کرانه باختری رود اردن و بیت المقدس شنیده نمی شود ..... لذا شایسته است که به فلسطین کمک شود و به عنوان مسئله اول دنیای اسلام مطرح شود ... 

از دیدگاه انسانی و به دور از دنیای اسلام ، اسراییلیان و یهودیان به چه حقی پا به سرزمین فلسطین گذاشته اند ..... به راستی آیا در تمامی مواری که یهودیان مطرح می کنند رد پایی از مسلمانان هست ...... اگر به راستی یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم کشته شده اند چرا باید ملت فلسطین تاوان این کشتار را بدهد .... این کشتار به دست مسیحیان انجام شده است .... این کشتار جعلی به دست آلمان ها انجام شده است ... چرا یهودیان به جای فلسطین به ایالت باوارایا آلمان نروند ......!!! از دیدگاه عقلانی و انسانی اشغال فلسطین می تواند مضحک ترین اتفاق دهه های گذشته باشد که حریم یک کشور توسط عده ای مهاجر شکسته می شود و سپس به وسیله روباه پیر و آمریکا یک جریان یهودی این سرزمین را غصب می کند و مردم را از خانه هایشان بیرون می کند و آنها را می کشد و دنیا نه تنها سکوت کرده بلکه آنها را تشویق کرده است ......

این مسایل یک روی سکه است که باید دریافت که چرا مسئله فلسطین مسئله اول دنیای اسلام است ... اما روی دیگر سکه جریان صهیونست و حمایت استکبار ماهیت ظالمانه و طاغوت وار این جریان و همچنین هدف نهایی این سرزمین است ..... روزی شعار این جریان تحقق سرزمین از نیل تا فرات بوده است که ماهیت این شعار هدف قرار دادن قلب جریان اسلام و به خصوص تشیع است .... شاید از روز نکبت که این روزها بیش از هفتاد سال از آن می گذرد ، یکی از اهداف اصلی از بین بردن تشیع به عنوان تنها جریان مخالف امپریالیست غرب بوده است ... پس از جنگ جهانی دوم کشور عثمانی به عنوان بزرگترین کشور مسلمان با فشارهای وارد شده توسط کشورهای اروپایی و به خصوص فرانسه و انگلستان و آمریکا دچار فروپاشی گردید و  به جامعه جهانی به راحتی بحث قیومیت کشورهای مسلمان منطقه عثمانی را قبولاندن و در طی این مدت به راحتی زیر ساخت های اجتماعی و فکری را در این کشورها ایجاد کردند و در نهایت با ایجاد ساختارهای متناسب با رویکردهای غرب اقدام به ایجاد کشورهایی زیر مجموعه جریانات فکری غرب کردند و به یکباره با توجه به این آماده سازی ها و با توجه به جریانات تبلیغاتی که در جهت مظلوم  نمایی یهودیان پس از حنگ حهانی دوم در اروپا ایجاد کرده بودند به راحتی جامعه اروپایی این مسئله را قبول کردند ............   کشورهای منطقه در طی دهه های گذشته به راحتی تحت سلطه جریانات فکری غرب و یهودیت بوده اند و هیچ گاه کشورهایی همانند اردن ، مصر ، سوریه ، لبنان (قبل از جریانات مقاومت) و حتی عربستان و عراق نتوانستد دربرابر این جریان فکری قد علم کنند و همواره تسهیل کننده رفتار اسراییل در منطقه بوده اند و تنها تلاش مذبوحانه اعراب در جنگ شش روزه بوده است که در واقع شاید حرکتی هماهنگ شده بود تا از این طریق اسراییل به مناطق سوق الجیشی سایر کشورها مسلط شود ، چرا که بلندیهای جولان و منطقه سینا و جزایر عربستان در دریای سرخ به عنوان ماحصل این جنگ به سرزمین های اشغالی اسراییل افزدوده شده است ....
اما آنچه که مانع دستیابی یهودیان به سرزمین نیل تا فرات گردیده است ؛ انقلاب اسلامی ایران است چرا که در چهارچوب پازل اجرایی نیل تا فرات تمامی مراحل به راحتی در حال انجام بوده است و انقلاب اسلامی تنها پرامتر مزاحم در این زمینه بوده است و بی دلیل نیست که این مقدار اسراییل از انقلاب اسلامی ایران بیزار باشد .... چرا که رویای پوشالی یهودیت به دستان مردم ایران از بین رفته است ........
امروز ایران و دنیای اسلام دچار تشویشی است که حاصل تفکر امپریالیستی غرب در طی نیم قرن گذشته است ، دنیای اسلام به دست مسلمان نماها در حال آسیب دیدن است ..... امروز پول های نفتی کشورهای مسلمان صرف خرید تسلیحات از کارخانه های اسلحه سازی اسراییلی و آمریکایی می شود و با این پول درآمد کشورهای غربی افزوده می شود و از سوی دیگر کانون اصل اسلام دچار تشویش می شود و مسلمانان به وسیله مسلمانان کشته می شوند و همه این ها به وسیله تفکر صهیونیستی است ... لذا امروزه مبارزه با اسراییل و تفکر اسراییلی و صهیونیستی مسئله اصلی مسلمانان است تا بتوان با از بین بردن این غده سرطانی مفاهیم اصلی اسلام را به دنیا عرضه کرد وبه جای هزینه دولت های مسلمان در کارخانه های اسلحه سازی بتوان این پول را صرف ساخت جنبش های آزادی خواهانه در مقابل جریانات امپریالیستی و ضد بشری غرب قرار داد ....
ان شا الله 

«گذشته هرگز نمی‌میرد؛ گذشته حتی نگذشته است»

«گذشته هرگز نمی‌میرد؛ گذشته حتی نگذشته است»

نه می بخشیم، نه فراموش می کنیم!

گرامی باید یاد 290 شهید (66 کوذک ) پرواز مسافربری شماره 655 شرکت هواپیمایی «ایران‌ایر» که با شلیک موشک هدایت‌شونده از ناو «یواس‌اس وینسنس» متعلق به نیروی دریایی ایالت متحده، در 12 تیر 1367 بر فراز "خلیج همیشه فارس" به شهادت رسیدند.

نمی توان دشمنی های ایالات متحده آمریکا به مردم ایران را با هیچ چیزی بزک کرد .... آنها با دستانی آلوده به خون مردمانمان با ما روبرو هستند.

به بهانه استیضاح وزیر آموزش و پرورش ........!!!

لزوم بازنگری در آموزش و پرورش ......
آموزش و پرورش همواره یکی از مراکز مهم هر جامعه ای است که می تواند موتور محرک پویایی جامعه در زمینه های مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، ورزشی و .... باشد ...

آموزش و پرورش درگاهی است برای رسیدن ایمن تر به آینده و رسیدن به اهداف بالاتر .... اما آنچه که در ایران و در دوران معاصر بسیار دیده شده است عدم درک صحیح از این وزارت خانه بوده است ..... سیستم های تدریس غربی که در دوره قاجار و با کپی برداری از آموزش و پرورش کشورهای اروپایی در ایران ایجاد شد تا الان نتوانسته است نیازهای اساسی کشور را با توجه به شرایط محیطی و اخلاقی جامعه ایجاد کند ..... 

وجود مدارس کپری و مدارس فرسوده و یا ساختمان های در حال تخریب مدارس گواه این امر است که در ایران دیدگاه مدیریت کلان جامعه به مدرسه دیدگاهی از سر رفع تکلیف در برخی موارد بوده است .
یادآموزی مبانی فرهنگ غربی و دروس با سیستم پرورشی بسیار ضعیف در دوران قبل از انقلاب با چاشنی معلمان بی تجربه و کم سواد و با روکشی از جنس یونیفرم های زیبا و پذیرایی های مدارس تا به امروز نشان داده است که در دوران پهلوی هم دیدگاه به مدارس یک دیدگاه عوام فریبانه بوده است .


در دوران پس از انقلاب با تغییر کتب درسی و چارت تحصیلی تا به امروز آموزش و پرورش محلی بوده است برای آزمون و خطای مدیران در این زمینه ... از ارائه دوره های آموزشی گوناگون 6-6 و 6-3-3 و مجددا6-6 تا بوجود آمدن واحد پرورشی و حذف زنگ انشا و حذف نمره و تعطیلی مدارس در روز پنج شنبه و تعطیلی های طولانی مدت تابستان و تغییر گاه و بی گاه کتب درسی که همواره مورد اشکال بیشتر کارشناسان بوده است .... بیانگر این است که قبل از هر چیز نیازمند یک آسیب شناسی از دیدگاهی کاملا بی طرف و از یک سو با این نگرش که این سیستم باید برای کودکان هفت ساله تا نوجوانان 16 ساله جوابگو باشد ...... سیستمی که باید قابلیت ترمیم داشته باشد و بتواند با توجه به شرایط روز خود را اصلاح کند ....

حتما حکمتی است میان دست های بسته و بازگشت بعد از این همه سال ......

حتما حکمتی است میان دست های بسته 

و

 بازگشت بعد از این همه سال ......

175 سفیر عشق که آمده اند پس از سالها بار دیگر یادآوری کنند که 175 مرد با دستان بسته افتخاری آفریدند که همگان در برابر آنها زانو زدند .... آمده اند تا در دوران که نان و آب و حتی ازدواج به تحریم ها گره خورده است .... بگویند که آنها هم در دوران تحریم .... با دستان بسته افتخار آفریدند .... پشت اجانب را به خاک مالیدند و همواره گوش به ندای پیر جماران داشتند ......

175 دلیر مردی که آمدند تا بگویند که نمی توان به دیوار سست آمریکا تکیه زد ، چرا که آب های سرخ شده از خون جوانان ایران در کربلای 4 گواه این است که دستان آمریکا در شهادت این دلیر مردان تاثیر گذار بوده است .....

در دورانی که دولتمردان خود را در برابر زورگویان دنیا از پیش باخته می دانند بگویند که ما با دستان بسته ..... افتخار آفرینی کردند .... اگر نان نباشد ما فرزند رمضانیم و اگر آب نباشد ما فرزند عاشورا هستیم .....

ای کاش دولت صدای مردم را از پس این تشییع پرشکوه جوانان ملت دریابد .... ای کاش دولت همانند غربی ها صدای خروشان ملتی که امروز به صحنه خیابان های تهران خواهد آمد را درک کند .... آنچه که دولت باید بداند علاوه بر پیام 24 خرداد فریادی است که ملت خواهند زد و اینکه هیچ گاه تن به ذلت نخواهند داد ... و در این راه حاضر به دادن جان خویش هستند ......


جوانان امروز کمتر از جوانان دوران دفاع مقدس نیستند و این بار آنها هستند که با بدرقه پرشکوه غواصان انقلاب خواهند گفت که این پرچم بر زمین نخواهد ماند و علم این مملکت هنوز بر دستان با کفایت رهبر انقلاب خواهد بود و  همه در زیر این پرچم که ان شاالله روزی به دست صاحبش خواهد رسید آماده جانفشانی هستند ....

میعادگاه امت گوش به ندای رهبر .... سه شنبه - ساعت 16 - میدان بهارستان .....

ای کاش من هم می توانستم باشم .....

#شهدای_غواص

#شهدا_کربلای4

مشکل آب خوردن هم به تحریم گره زده شد .....

در این دولت ، گویا همه چیز به تحریم گره خورده است ، دو سال پیش و در روزهایی که کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری کسی به این موارد نمی پرداخت ، همگان ضعف دولت احمدی نژاد را در مدیریت بحران عامل گرانی و هزار مشکل دیگری که مردم با آن دست و پنجه نرم می کردند معرفی می کردند ، اما حالا منتخب کمی بیش از نیمی از مردم که کاندیدای وعده های تو خالی بود همه چیز را به تحریم گره زده است ، لابد بی عرضگی شما هم در تحریم ها است ، لابد همین تحریم ها مانع بستن قرارداد کرسنت جدید شده و یه عده آقازاده ضرر کردن ..... لابد بارون نیومدن هم به تحریم ربط داره ..... نه اینکه این ابر های باران زای کشور از مدیترانه میان و اونجا هم جزو اتحادیه اروپاست .... ابرها هم ما رو تحریم کردن .... اصلا روزگار خیلی بدیه ....مردم آب هم نمیتوننن بخورند ولی این اصلا ربطی به سیاسی بازی و کار نکردن یک عده نداره ......

این کلیدی که این بنده خدا به ملت نشون داد ، تنها به قفل یه دونه در خورده ، اون هم به در باز شدن پای مدیران سیاسی و فتنه گر به کشور و باز شدن در رابطه با شیطان بزرگ و در رو زمین گذاشتن حرف رهبری و مردم .....

آقای روحانی خوب کلید سازی هست ، چون ملت و رهبری یه قفلی زدن پای این درها که حالا حالا کسی نتونه بازش کنه ولی این آقای کلید ساز خوب تونست ، اما نمیدونه که مردم یه موقع یه قفل جدید میزنن روی این درها که خود آقای کلید ساز هم اونور در بمونه ...... 

کسی که غرق در تفکر امپریالیستی غرب هست نمیتونه چرخ این مملکت رو بچرخونه ..... اخه ما که یکی از اصولمون مبارزه با امپریالیسم هست نمی تونیم همچین آدمی رو تحمل کنیم .....
وقتی بر مبنای این چهارچوب فکری ایشون آب خوردن این مردم رو هم به رفع تحریم ها گره زدن لابد پس فردا کار نکردن مزاج مردم رو هم به تحریم گره می زنند ......!!!!!

احتمالا پس از انجام توافق این ابرهای ناجوانمرد که باران رو از مردم ما دریغ کردن ، به ما لطف خواهند کرد و این کشور را گل و بلبل خواهند کرد ، احتمالا باید در آینده باید به جای کویر مرکزی ایران باید عبارت جنگل مرکزی ایران رو ببینیم ..... چون مشکل جنگل ها و بیابون ها و آب یکجا قراره حل بشه ......!!!

فصل الخطاب دادن سخنان رهبری ، راهگشای باز شدن درهای پیشرفت

فصل الخطاب دادن سخنان رهبری ، راهگشای باز شدن درهای پیشرفت

سخنان رهبر انقلاب در مرقد مطهر امام خمینی (ره) تفاوت های بنیادین با سخنرانی های معمول ایشان در مرقد مطهر امام خمینی ایراد شد ... سخنانی که بیشتر آن متعلق به اوضاع داخلی کشور و جریانات فکری داخلی بوده است و امسال بر خلاف سال های گذشته به هیچ عنوان به مباحث خارجی به صورت مستقیم پرداخته نشده است .....

رهبر معظم انقلاب به بازنگری اصول فکری و رفتاری امام خمینی (ره) پرداختند و مردم و دولت را به بازگشت به راه امام خمینی دعوت کردند و عدم بازگشت به این راه را با سیلی خوردن همراه دانستن ....ایشان 7 راهکار و اصول را مطرح کردند که به راستی جز اصول لاینفک امام خمینی بوده است و هیچ گروه و جریانی نمی تواند امام را تحریف کند و از این اصول خارج بداند .... پس از رواج گفتارهای شفاهی و خاطرات بسیار عجیب از امام خمینی و نسبت دادن مواردی به دور از افکار امام به ایشان بهترین کار زدودن تفکرات شخصی از جریان شفاف امام خمینی بوده است ....

رهبر انقلاب در لوای سخنرانی خود نصحیت های بسیار حکیمانه ای نسبت به مردم ، دولت و شخص رییس جمهور و تیم مذاکره کننده هسته ای و بیت امام (ره) و جریانات فکری آقای رفسنجانی ایراد داشتند و تمامی این گروه ها را به عدم تحریف امام و پذیرفتن اصول غیر قابل برگشت انقلاب دعوت کردند که بیان این اصول با تایید مکرر مردم همراه بوده است .


آیا به راستی دولت یازدهم به این اصول پایدار است ، خطاب قرار دادن آمریکا به عنوان شیطان یعنی اینکه این کشور دارای رفتاری شیطان صفتانه در هر گفتار و کردار است و هیچ گاه نباید به کردار و رفتار شیطان اطمینان کرد و هیچ گاه نباید به وعده های پوشالی و گمراه کننده آن اعتنا کرد چرا که پیمان بستن با شیطان صفتان نتیجه ای جز ضعف و زبونی و گمراهی و آسیب پذیر تر شدن نخواهد داشت .... 

به راستی چه چیزی در تفکر دولتمردان دولت 11 وجود دارد که از هر خط قرمزی برای تفاهم با غرب کوتاه خواهند آمد ، به راستی آنها به صداقت آمریکایی ها ایمان دارند .... !!!  آیا به راستی به غرب برای همکاری اعتماد دارند .... چگونه می توان تصمیمات مغرضانه و خنده های پشت میز مذاکره را با هم درک کرد .......

چگونه می توان معتقد بود که در صورت توافق در مسایل مورد مذاکره مشکلات مردم حل خواهد شد ، در حالی که همگان به مشکلات مدیریتی در کشور آگاه هستند .... یا مدیران این دولت در حال حاضر تمام تلاش شان را نمی کنند تا زمان اجرای تفاهم با حل شدن مشکلات ، همه چیز را به 

ردن تحریم ها بیندازند و مردم را گمراه کنند و یا واقعا تحت تاثیر جریانات سیاسی افرادی ناکارآمد به مناصب دولتی رسیده اند که در این صورت در شرایط از بین رفتن تحریم ها نیز مشکلات پابرجا خواهد ماند چرا که نوع دیدگاه مدیریتی افراد حاضر ناکارآمد است .....


آیا به راستی امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود ، در حالی که همواره به شیطان بودن آمریکا اذعان داشت ، آیا امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود در حالی که غربی ها از مرگ امام بسیار خوشحال بودن ........چرا باید یکی از ارکان انقلاب که این روزها از اتوبوس انقلاب جامانده است سعی در تحریف انقلاب داشته باشد .... چرا باید دیدگاه ها اینقدر متفاوت شود .... چرا ..!!

آیا مدیران کشور به مردم و قدرت بیشماری که مردم می توانند برای یک کشور ایجاد کنند اعتماد ندارند ، حلال مشکلات مردم اتکا به درون جامعه و ظرفیت های عظیمی است که در جامعه وجود دارد ، تحریم ها همواره می تواند پلی باشد برای پیشرفت ، چرا دولتمردان ما از تحریم ها  خسته می شوند ، دولتمردان باید آنقدر در این زمینه ابتکار عمل به خرج دهند که غربی ها از تصویب تحریم های جدید و هر روزه خسته شوند ،  اما ساده ترین راه در این زمینه بالا بردن دست ها و بیان تسلیم بودن است ، چرا تمامی تلاش دولت به حل تحریم ها از طریق کوتاه آمدن است در حالی که می توان راهکارهای دیگری را نیز پیدا کرد .... چرا چرخیدن سانتریفیوژها را به چرخیدن چرخ مردم گره می زنند ، آیا در آمریکا تحقیقات دانشمندان ناسا بر روی زندگی مردم اثرگذار است که ما باید این زور و اجبار را بپذیریم .....

نکته منفی دیگر این است که دولتمردان ما در سایه این مذاکرات همواره از دیدگاه ضعف بوده اند و حمایت از مظلوم را به همنشینی با ظالم ترجیح داده اند ، وقتی افتخار دولت قدم زدن با کری باشد نه توجه به کشورها و ملت های مظلوم نتیجه آن دلسرد شدن ملت ها و دولت ها از انقلابی خواهد بود که روزی آرمان آن مبارزه با امپریالیسم بوده است .....

خدایا همه ما را به راه راست هدایت بفرما .....

بازنگری در علوم انسانی زمینه ساز پیشرفت های بیشتر ......

امروز پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیش از پیش نیازمند بازنگری در علوم انسانی هستیم ...... 
علوم انسانی زمینه ساز رشد و تعالی جامعه خواهد شد ، در دنیایی که تئوری ها و الگوهای مدیریتی و جامعه شناختی هر روزه در حال تکمیل شدن هستند و هریک به نوعی دیدگاه های متفاوتی را از جامعه و رفتارهای سازمانی و بین المللی ارائه می دهند اما آنچه که شاید از انقلاب اسلامی به جا مانده است رفتاری شفاهی و به دور از مدون شدن و مکتوب شدن است ، رفتار در جامعه انقلاب اسلامی همانند یک تاریخچه شفاهی است که دستورالعملی برای اجرای آن نه تنها در ایران بلکه برای ارائه آن به دنیا نیست .... ما برای اینکه بتوانیم عمق استراتژیک تفکر انقلابی را به دنیا معرفی کنیم باید در تمامی زمینه های علوم انسانی تعریفی جدیدی را در کنار تعریف ارائه شده توسط لیبرال ها ، سکولارها ، کمونیست ها ، امپریالیست ها و ..... ارائه دهیم. به راستی تا کنون به چه مقدار توانسته ایم ادبیاتی قوی در حوزه صدور انقلاب و ایدوئولژی انقلاب داشته باشیم .... ادبیات داستانی ما چرا پس از انقلاب نیز همچنان اسیر جریانات روشنفکری و غرب زدگی است ... به راستی چرا پس از این سالها باید هر سال به معدود کتاب هایی که درحوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر میشود دلخوش بود ، کتاب هایی که روایت شفاهی هستند از یکی از بزرگترین برگ های افتخار تاریخ ایران ...... به راستی چرا در حوزه سینما و تئاتر نتوانسته ایم آنچه که در واقع شالوده فکری ایران و تفکرات انقلابی و اسلامی است را به دیگران ارائه دهیم و باید جامعه سینما گر ما از بطن جامعه کمی دور مانده باشد و آنچه که از سینمای ایران در دنیا روایت می شود ، روایتی باشد از غربزدگی و روشنفکری همراه به مذمت جامعه ایرانی - اسلامی ...... به راستی اگر به دنبال پیشرفت برای ایران هستیم راهی به جز تلاش در زمینه امور فرهنگی داریم ... فرهنگی که امروز در بطن جامعه رواج داده می شود فرهنگی به دور از تلاش و جدیت در به دست آوردن شرایط برای رفاه بیشتر است ، فرهنگی است که در آن بی فرهنگی رواج داده می شود .... اما نباید منکر تلاش های جبهه مومن و معتقد به نظام شد اما آیا در طول دوران پس از جنگ تعریفی صحیح از فرهنگ در دولت های سازندگی ، اصلاحات ، اصولگرایان بیان شده است .....
چرا همچنان پس از این همه سال باید در زمینه های فرهنگی تعریفی صحیح از گفتمان انقلاب نداشته باشیم .... چرا نباید تا کنون الگوی اقتصادی جامعه  اسلامی تبیین نشده باشد ، پیشرفت در زمینه های علوم انسانی سبب ایجاد جاذبه برای سایر ملل در جهت گرایش هرچه بیشتر به سمت الگوهای ایرانی - اسلامی خواهد شد اما متاسفانه تا کنون نه تنها ایران این الگوها را معرفی نکرده است بلکه اجرا هم نکرده است .... ارائه یک الگوی بانکداری نوین که سبب پویایی در جامعه شود و به دور از هرگونه مادی گرایانه منفی غربی باشد به گونه ای که جامعه بالنده ایجاد نماید در ایران نه تنها اجرا بلکه تعریف نشده است .... عدم شفافیت در بسیاری از موارد در انقلاب اسلامی به مرور زمان سبب استفاده های بسیار زیاد عده ای از رانت اطلاعاتی شده است و حال هیچ تعریفی از جامعه باز اطلاعاتی میان دولت و ملت نیست .... دولت ها به دلیل وابسته بودن به پول بیشمار نفت در طی دوران پس از جنگ در هر دوره پاسخگویی کمی به جامعه و بازخوردهای اجتماعی آن داشته اند چرا که نیازمند مردم در امر حکومت نبوده اند و تنها به هنگامه انتخابات این مردم هستند گه مورد توچه قرار می گیرند ....

روز پاسدار ، روز جانباز ، بزرگداشت سوم خرداد و بازگشت غواصان دست بسته ..... چه تقارن زیبایی

چه تقارن جالبی ....میلاد علمدار کربلا و بزرگ پاسدار دین اسلام با روز آزاد شدن خونین شهر و عروج لاله های گمنام ایران به مام وطن ....

3 خرداد باید تا ابد زنده نگه داشته شود چرا که به همگان یادآوری شود که ما به اراده و توکل و با دست های خالی بر دشمن تا دندان مسلحی که همه از او حمایت می کردند پیروز شدیم و این جز به اذن الله امکان پذیر نبوده است .....

باید از سوم خرداد درس گرفت ...... درسی که هزاران بار باید از روی آن سرمشق نوشت ....

و چه غریبانه جوانانی از وطن پس از سالها به میهن بازگشتند با دستانی بسته .... غواصانی که دل به دریا زدند برای آزادی این مملکت برای حفظ پرچم الله .... اما دشمنان امروز و دیروز و فردا این مملکت این عملیات را به قتلگاه جوانان ایرانی تبدیل کردند ..... هواپیما های آواکس به خوبی کارشان را انجام دادند .... و به این دشمن هیچ گاه نمی توان اعتماد کرد .....