۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۳۱
قدم زنی از ژنو تا فرانسه تاعلی مطهری برنده جایزه نوبل شودو...بی خیال جهاد مغنیه واقتصادمقاومتی..!
سلام بقیه الله .....
این روزها که تو خیابون های با هوای آلوده مشهد قدم میزنم ( ما پامون به ژنو نمیرسه و الا حتما اونجا هم قدم میزدیم ) چشام به بنرهای رنگارنگ نام زیبای پیامبر رحمت میوفته و مردمی رو می بینم که گاهی دارن با این بنرها عکس می گیرن ......
یهو با خودم گفتم این اثر خیابون های مشهد هستش یا اینکه خیابون های ژنو همچین اثری روی آدم میگذاره .......
بابا من کمترین که چیزی از سیاست نمیدونم ...... میفهمم که قدم زدن تو خیابون های ژنو فراتر از یک مذاکره است .... مذاکره ای که قرار هست تو اون ما از حقانیت خودمون دفاع کنیم و به هیچ کسی باج ندیم و در اون با دشمنان به تفاهم برسیم .... هر چند که این خودش یه مساله است که ما میخواهیم سر چی به توافق برسیم ......
اگر حرف ما بر اساس همان قوانین نوشته شده توسط غربی ها درست هست ..... وضعیت ما در این مذاکرات چی هست .....
1-یا اینکه ما باید از حقوقی که دیگران به راحتی از آن استفاده می کنند محروم شویم و در ازای چیز های بسیار زیادی که از دست می دهیم .... یک شکلات به ما بدهند که این شکلات هم با پول نفت خودمان خریده شده است و پول خودمان را به خودمان صدقه می دهنند ...
2- یا اینکه تو این مذاکرات میرویم تا یک ژست روشنفکرانه بگیریم که چه کسی گفته است که غربی ها با ما دشمن هستند و ببینید که ما با کاترین و جان و دارو دسته اش چقدر راحت هستیم ...اینقدر راحت که تو خیابون های ژنو با هم قدم میزنیم ... ولی تو این میزی که همه سر بریدن سر ما توش قمار بستن ...... چشم دیدن شمشیرهای از رو بسته و خنده های تحقر آمیز را نداریم .....
3- یا ما رفته ایم که مذاکره کنیم برای مذاکره تا همینطور سر مردم را گرم کنیم و هر روز برویم ژنو و وین و .... تا سر مردم گرم شود و همه قوای یک کشور را متمرکز این موضوع کنیم و کم کاری خودمان را با پر کاری سانتریفیوژ گره بزنیم و این وسط داستان وعده های صد روزه و هزاران چیز دیگر فراموش شود ......
با این روش همه آنچه که ما بدست می آوریم باخت است و در این داستان برای ما بردی نیست ... چون ما برای بردن نمی رویم .... نه اینکه خدای نکرده آقای ظریف و دوستان نخواهند ... نه این نیست بلکه .... ما از کسی که درد نکشیده می خواهیم درد ما درد کشیده ها را بیان کند ........
آقای ظریف و دوستان که با دیدن احتمالا یک فیلم از رامبو و آرنولد مبهوت قدرت آمریکا شده اند نمی توانند از حقوق ما دفاع کنند ... از کسانی که معتقدند باید رفت با کدخدا مذاکره کرد ... نمی توان انتظار داشت که دوران کدخدا و کدخداها گذشته است و ما شاخ کدخداها رو تو دهه شصت با دستان خالی شکستیم .....
به قول سعید جلیلی که مثل مرد در مذاکرات می نشست و میدانست با دشمن در سر میز مذاکره فالوده نمی خورند ..... آقای ظریف و آقای جلیلی هر دو یک تفنگ با یک فشنگ داشته اند ... اما آقا سعید تا روز آخر این راز رو لو نداد که تفنگ او تنها یک فشنگ دارد و کاترین و دوستان تا آخر فکر کردند که ما خشاب پر داریم ......و آقا جواد ی که همان روز اول گاف داد که ما تنها یک فشنگ داریم و همان یک فشنگ را هم از ما گرفتن ....... وقتی سرهنگ ها /// از همه کارها میروند .... خوب همین می شود که تفنگ انقلاب به دست دیپلمات هایی میرسد که ....
وقتی تو این روزایی که مسلمونهای تو شاخ آفریقا و موریتانی و گینه بیسائو و مالزی و اندونزی نسبت به توهین به پیامبر واکنش از خود نشان می دهند نمی توانم من به عنوان یک بچه انقلابی ببینم که وزیر امور خارجه کشورم که انگار در عصر ارتباطات زندگی نمی کند با فابیوسی که صبحانه اش را در مجله موهن چارلی خورده است بنشیند تا فابیوس آروغی برای ما بزند که بوی گند تعفنش به مردم هزاران کیلومتر دورتر رسیده است و آقا جواد ما گویا سرما خورده و شامه بویایی اش از کار افتاده است ......
همه این ها رو که بتوانیم در هر گوشه دلمان جا دهیم .... این اوضاعی که علی آقا مطهری برای ما ساخته است را نمی توانیم درک کنیم ..... بابا یکی نیست به این علی آقا بگه گر پدر تو بود فاضل ، از فضل پدر تو را چه حاصل .... بابا علی آقا تو کجا سیر میکنی ... فازت چیه .... وقتی راه و بیراه اشتباه میکنی .... چرا نباید به تو گفت پسر جان بنشین سر جایت و حرمت پدر را نگه داری ......
در دورانی که مردم از رنجی که چند سال پیش به اونها و به نا حق روا داشته شد خسته اند و چیزی را که به خاک سپردند ، خواهشا شما نبش قبر نفرمایید .... شمایی که معتقدید یکی از عوامل سال 88 رهبری بوده است و راه بی راه از دوستان فریب خورده در حصرتان حرف می زنید .... چه چیزی را می خواهید اثبات کنید .... مردم خسته اند آقای مطهری از اینکه هر بار به خواب رفته هایی مانند شما و دوستانتان را از خواب بیدار کنند که آقا این چیزهایی که شما میگید یه مشت دروغه که فقط خیلی خوب گفته شده او اینقدر به شما گفته اند که شما را تبدیل به ملانصرالدین های دوران کرده اند ..... بابا این دو تا آدم و اطرافیانشون اگه تا حالا با رافت نظام اسلامی مواجه نشده بودند باید در مقایل خون شهدای هشت ماه فتنه به دار آویخته شده بودند تا شما و اطرافیانتون بفهمید که یه من ماست چقدر کره داره و هر کسی که خربزه میخوره باید پای لرزش بشینه ... هر چند که این روزها دولت آقای روحانی به جای دولت اعتدال تبدیل شده به محلی برای تطهیر سران فتنه و فتنه گران .... حالا تو این وسط و ماجراهای دردآور مجلس که علی آقای مطهری یاد فیلم های قیصر افتاده و به همه کف گرگی میزنه ... از اساتیدی مثل آقای زیباکلام بعیده که خودشون رو به خاطر هیچ و پوچ از این خرابتر بکنند .......
بابا گلی به گوشه جمال یه عده که حداقل شعور مریدانشون رو تا حد مطهری پایین نمیارند که بشن مضحکه عام و خاص ...
اما این وسط دل آدم میسوزه به حال کشوری که تو همچین شرایطی باید از کیان خودش دفاع کنه و این وسط پیر و بزرگ این مملکت هر چی داد بزنه که بابا من به این مذاکرات خوشبین نیستم .... یا این که بگوید مقاومت اتکا به دورن و اونوقت وزیر این کشور اصلا تو باغ نباشه .....
بابا امثال وزیر صنعت نمی دونند اقتصاد مقاومتی چی هست ..... چون خودشون رو تو شعب ابی طالب می بیننند ..... در حالی که ما در حال فتح در خیبر هستیم .... و پرچم این مملکت به کسی همانند علی خیبر گشا است ......
در آخر هم دلم برای خودم میسوزه که تو این دوران مقاومت از حریم آل الله .... چه خوب یه عده مثل این شهید جهاد مغنیه از رانت خودشون استفاده کردند تا وظیفه خودشون رو به دین ادا کنند ووووووو تفاوت حهاد مغنیه و علی مطهری که هر دو از پدری فاضل.... ولی تقاوت از زمین تا آسمان .....
اللهم الرزقتا توفیق شهادت فی سبیلک //////////////////
یا علی
این روزها که تو خیابون های با هوای آلوده مشهد قدم میزنم ( ما پامون به ژنو نمیرسه و الا حتما اونجا هم قدم میزدیم ) چشام به بنرهای رنگارنگ نام زیبای پیامبر رحمت میوفته و مردمی رو می بینم که گاهی دارن با این بنرها عکس می گیرن ......
یهو با خودم گفتم این اثر خیابون های مشهد هستش یا اینکه خیابون های ژنو همچین اثری روی آدم میگذاره .......
بابا من کمترین که چیزی از سیاست نمیدونم ...... میفهمم که قدم زدن تو خیابون های ژنو فراتر از یک مذاکره است .... مذاکره ای که قرار هست تو اون ما از حقانیت خودمون دفاع کنیم و به هیچ کسی باج ندیم و در اون با دشمنان به تفاهم برسیم .... هر چند که این خودش یه مساله است که ما میخواهیم سر چی به توافق برسیم ......
اگر حرف ما بر اساس همان قوانین نوشته شده توسط غربی ها درست هست ..... وضعیت ما در این مذاکرات چی هست .....
1-یا اینکه ما باید از حقوقی که دیگران به راحتی از آن استفاده می کنند محروم شویم و در ازای چیز های بسیار زیادی که از دست می دهیم .... یک شکلات به ما بدهند که این شکلات هم با پول نفت خودمان خریده شده است و پول خودمان را به خودمان صدقه می دهنند ...
2- یا اینکه تو این مذاکرات میرویم تا یک ژست روشنفکرانه بگیریم که چه کسی گفته است که غربی ها با ما دشمن هستند و ببینید که ما با کاترین و جان و دارو دسته اش چقدر راحت هستیم ...اینقدر راحت که تو خیابون های ژنو با هم قدم میزنیم ... ولی تو این میزی که همه سر بریدن سر ما توش قمار بستن ...... چشم دیدن شمشیرهای از رو بسته و خنده های تحقر آمیز را نداریم .....
3- یا ما رفته ایم که مذاکره کنیم برای مذاکره تا همینطور سر مردم را گرم کنیم و هر روز برویم ژنو و وین و .... تا سر مردم گرم شود و همه قوای یک کشور را متمرکز این موضوع کنیم و کم کاری خودمان را با پر کاری سانتریفیوژ گره بزنیم و این وسط داستان وعده های صد روزه و هزاران چیز دیگر فراموش شود ......
با این روش همه آنچه که ما بدست می آوریم باخت است و در این داستان برای ما بردی نیست ... چون ما برای بردن نمی رویم .... نه اینکه خدای نکرده آقای ظریف و دوستان نخواهند ... نه این نیست بلکه .... ما از کسی که درد نکشیده می خواهیم درد ما درد کشیده ها را بیان کند ........
آقای ظریف و دوستان که با دیدن احتمالا یک فیلم از رامبو و آرنولد مبهوت قدرت آمریکا شده اند نمی توانند از حقوق ما دفاع کنند ... از کسانی که معتقدند باید رفت با کدخدا مذاکره کرد ... نمی توان انتظار داشت که دوران کدخدا و کدخداها گذشته است و ما شاخ کدخداها رو تو دهه شصت با دستان خالی شکستیم .....
به قول سعید جلیلی که مثل مرد در مذاکرات می نشست و میدانست با دشمن در سر میز مذاکره فالوده نمی خورند ..... آقای ظریف و آقای جلیلی هر دو یک تفنگ با یک فشنگ داشته اند ... اما آقا سعید تا روز آخر این راز رو لو نداد که تفنگ او تنها یک فشنگ دارد و کاترین و دوستان تا آخر فکر کردند که ما خشاب پر داریم ......و آقا جواد ی که همان روز اول گاف داد که ما تنها یک فشنگ داریم و همان یک فشنگ را هم از ما گرفتن ....... وقتی سرهنگ ها /// از همه کارها میروند .... خوب همین می شود که تفنگ انقلاب به دست دیپلمات هایی میرسد که ....
وقتی تو این روزایی که مسلمونهای تو شاخ آفریقا و موریتانی و گینه بیسائو و مالزی و اندونزی نسبت به توهین به پیامبر واکنش از خود نشان می دهند نمی توانم من به عنوان یک بچه انقلابی ببینم که وزیر امور خارجه کشورم که انگار در عصر ارتباطات زندگی نمی کند با فابیوسی که صبحانه اش را در مجله موهن چارلی خورده است بنشیند تا فابیوس آروغی برای ما بزند که بوی گند تعفنش به مردم هزاران کیلومتر دورتر رسیده است و آقا جواد ما گویا سرما خورده و شامه بویایی اش از کار افتاده است ......
همه این ها رو که بتوانیم در هر گوشه دلمان جا دهیم .... این اوضاعی که علی آقا مطهری برای ما ساخته است را نمی توانیم درک کنیم ..... بابا یکی نیست به این علی آقا بگه گر پدر تو بود فاضل ، از فضل پدر تو را چه حاصل .... بابا علی آقا تو کجا سیر میکنی ... فازت چیه .... وقتی راه و بیراه اشتباه میکنی .... چرا نباید به تو گفت پسر جان بنشین سر جایت و حرمت پدر را نگه داری ......
در دورانی که مردم از رنجی که چند سال پیش به اونها و به نا حق روا داشته شد خسته اند و چیزی را که به خاک سپردند ، خواهشا شما نبش قبر نفرمایید .... شمایی که معتقدید یکی از عوامل سال 88 رهبری بوده است و راه بی راه از دوستان فریب خورده در حصرتان حرف می زنید .... چه چیزی را می خواهید اثبات کنید .... مردم خسته اند آقای مطهری از اینکه هر بار به خواب رفته هایی مانند شما و دوستانتان را از خواب بیدار کنند که آقا این چیزهایی که شما میگید یه مشت دروغه که فقط خیلی خوب گفته شده او اینقدر به شما گفته اند که شما را تبدیل به ملانصرالدین های دوران کرده اند ..... بابا این دو تا آدم و اطرافیانشون اگه تا حالا با رافت نظام اسلامی مواجه نشده بودند باید در مقایل خون شهدای هشت ماه فتنه به دار آویخته شده بودند تا شما و اطرافیانتون بفهمید که یه من ماست چقدر کره داره و هر کسی که خربزه میخوره باید پای لرزش بشینه ... هر چند که این روزها دولت آقای روحانی به جای دولت اعتدال تبدیل شده به محلی برای تطهیر سران فتنه و فتنه گران .... حالا تو این وسط و ماجراهای دردآور مجلس که علی آقای مطهری یاد فیلم های قیصر افتاده و به همه کف گرگی میزنه ... از اساتیدی مثل آقای زیباکلام بعیده که خودشون رو به خاطر هیچ و پوچ از این خرابتر بکنند .......
بابا گلی به گوشه جمال یه عده که حداقل شعور مریدانشون رو تا حد مطهری پایین نمیارند که بشن مضحکه عام و خاص ...
اما این وسط دل آدم میسوزه به حال کشوری که تو همچین شرایطی باید از کیان خودش دفاع کنه و این وسط پیر و بزرگ این مملکت هر چی داد بزنه که بابا من به این مذاکرات خوشبین نیستم .... یا این که بگوید مقاومت اتکا به دورن و اونوقت وزیر این کشور اصلا تو باغ نباشه .....
بابا امثال وزیر صنعت نمی دونند اقتصاد مقاومتی چی هست ..... چون خودشون رو تو شعب ابی طالب می بیننند ..... در حالی که ما در حال فتح در خیبر هستیم .... و پرچم این مملکت به کسی همانند علی خیبر گشا است ......
در آخر هم دلم برای خودم میسوزه که تو این دوران مقاومت از حریم آل الله .... چه خوب یه عده مثل این شهید جهاد مغنیه از رانت خودشون استفاده کردند تا وظیفه خودشون رو به دین ادا کنند ووووووو تفاوت حهاد مغنیه و علی مطهری که هر دو از پدری فاضل.... ولی تقاوت از زمین تا آسمان .....
اللهم الرزقتا توفیق شهادت فی سبیلک //////////////////
یا علی
۹۳/۱۱/۰۳