سفرنامه حرم

شاید دیشب یکی از بهترین شب های سال بود ..... 

دیروز وقتی آماده میشدم که برم حرم حس و حال عجیبی داشتم .... رفتن به حرم اون هم تو شب میلاد امام رضا یه حس فوق العاده به آدم میده حسی که امیدوارم همه تجربش کنن 

از اونجایی که رفتن به حرم تو همچین روزهایی با ماشین شخصی یه ریسک بزرگه و من هم این ریسک و نکردم و با اتوبوس رفتم .... تا شاید سریعتر برسم و راحت تر .... 

تا نیمی از مسیر اتوبوس به راحتی حرکت کرد و رفت اما در ادامه ترافیک مسیرهای منتهی به حرم ما رو دائما متوقف میکرده و مردمی که دائما از راننده اتوبوس میپرسیدن ووو((آقا حرم میرید  )) و چقدر جالب بود که همه بال میزدن برای رفتن به حرم ..... از هر طیف جمعیتی بودن ... از پیر و جوون از مشهدی و غیر مشهدی و... پولدار و فقیر ...... زن و مرد ووو خلاصه همه آماده بودن برای رفتن به حرم ..... مقصد اتوبوسی که من سوارش بودم میدان شهدا بود و بعد از اون هم یک مسافت حدودا یک کیلومتری رو پیاده روی کردن ...

همینطور که با خانمم مسیر رو پیاده طی میکردیم یه کاروان پیاده رو دیدم که نمیدونم از کجا اومده بودن اما چهره های خستشون نشون دهنده سختی راهشون بود و عاشقانه و پر شور این قدم های آخر به سمت حرم برمیداشتن..... هر چی که به حرم نزدیک تر میشدیم جمعیت مثل یک رودخانه پر اب تر میشد که از هر کوچه و خیابونی جمعیت بهش پیوند میخورد .... همه  آماده میشدن که برن حرم برای نماز مغرب  و عشا و هنوز بیش از یک ساعت به نماز وقت باقی مونده بود .....

به نزدیکی های در های حرم که میرسیدی تجمع جمعیت فوق العاده زیاد میشد و این رو میشد از صف ورودی های حرم فهمید ..... از ازدحام جمعیت یک ساعت مونده به نماز صحن های جمهوری و انقلاب بسته شده بودند و تنها راه رسیدن به اجتماع عظیم مردم تو صحن جامع رضوی که به نظر من یکی از بهترین و ماندگارترین کارهایی هست که آستان قدس انجام داده اجتماع بیش از 70 هزار نفر نمازگزار شیعه که یه تابلو قشنگ از شیعه و فرهنگ رضوی میشه ..... وارد صحن که شدم سریع یه جا همون جلو ها جاگیر شدم و گوش سپردم به شاعر مشهدی که داشت اشعارش رو میخوند ..... اشعار اینقد قشنگ بود که دل های خیلی ها ابری شد.... با نوای شاعر کم کم زمزمه های رضا رضا از زیر لب ها شنیده می شد و کم کم دل ها آروم میگرفت .... تو شرایطی که کتاب دعا هم پیدا نمیشه موبایل هم غنیمت شده بود و با امکانات دیجتال زیارت نامه رو خوندم و دو رکعت نماز و یک زیارت امین الله از نیابت همه دوستایی که از صبح دیروز التماس دعا می گفتن .....و بعد هم نماز ... نمازی که تو صفوف به هم فشرده خونده میشد ... و یه دنیا دل عاشق و امام رئوف .....

آدمها گاهی اوقات به خیلی چیزها فخر میفروشن .... اما شاید بزرگترین فخر ما مشهدی ها امام رضا باشه و لطفی که خدا داشته و ما تو این شهر بودیم ....

دیروز یه پیامکی برام اومده بود که نرخ مکالمات از بهشت به جاهای مختلف دنیا که هر کدوم یه قیمتی داشتن ولی مشهد رو زده بود رایگان و دلیلش هم این بود که بهشت به مشهد داخلی هستش و رایگان ..... و واقعا مشهد بهشت روی زمین هست ....


خدایا متشکرم ...